یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود