لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته