همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته