آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی