ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست