پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست