کلامش سنگها را نرم میکرد
دلِ افسردگان را گرم میکرد
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست