رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری