باشد که دلم، راهبری داشته باشد
از عالم بالا، خبری داشته باشد
خوش باد نوایی که تواَش نغمهزن آیی!
صد سینه صدف داری اگر در سخن آیی!
ای آنکه قسم خورده به نام تو خدایت
بیدار شده شهر شب از بانگ رهایت
ای روشنی آینه! ای آبروی آب!
اسلام تو حل کرد همه مسئلهها را
ای جذبهٔ ذیالحجه و شور رمضانم
در شادی شعبان تو غرق است جهانم
...هر کوچه و هر خانهای از عطر، چو باغیست
در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغیست
وقت است که از چهرۀ خود پرده گشایی
«تا با تو بگویم غم شبهای جدایی»