با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد
این سفر با کولهباری مختصر آغاز شد
کربلا را میسرود اینبار روی نیزهها
با دو صد ایهام معنیدار، روی نیزهها
باز کن چشمان از اندوه مالامال را
چار داغ تازه داری، چارفصل سال را
این سواران کیستند انگار سر میآورند
از بیابانِ بلا، گویا خبر میآورند