اینجا نشانی از نگاه آشنایی نیست
یا از صدای آشنایی، ردّ پایی نیست
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
تقسیم کن یک بار دیگر آنچه داری را
در سجدۀ خود شور این آیینهکاری را
وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی
احرام حج بستی و عزم کربلا کردی
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی