قرار بود از این چشمه آب برداریم
نه اینکه تشنه شویم و سراب برداریم
شب کویر، شبی ساکت است و رازآلود
شب ستاره شدن زیر آسمان کبود
بایست، کوه صلابت میان دورانها!
نترس، سرو رشید از خروش طوفانها!
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
غریب شهر قمی... نه، که آشنا هستی
تو مثل فاطمه، معصومۀ خدا هستی
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی