تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردۀ گزند مباد
منم که شُهرۀ شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
مدینه میروی آهسته از بقیع بپرس
که راز گم شدن قبر مادر ما چیست؟
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک
گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
مدینه آنچه که میپرسم از تو، راست بگو
کجاست تربت زهرا؟ بگو کجاست؟ بگو
اگر به شکوه، لب خویش وا کند زهرا
مدینه را به خدا کربلا کند زهرا
هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست