از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمهای
کسی که کفو علی میشود جگر دارد
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
سر علی به سلامت چه باک از این سردرد
محبت ولیالله دردسر دارد
کسی که شهر سر سفرۀ قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟!
صدا زد: «اشهد ان علی ولیالله»
ولی دریغ که این شهر، گوشِ کر دارد...
کنیز بیت علی خاک را طلا میکرد
سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد
اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد...
بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد...
بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد...
دهان تیغ دو دم را عجیب میبندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد
فدای محسن شش ماههاش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد
به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه
حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد
اگر خمیده علی، از نماز آیات است
در آسمان غمش هاله بر قمر دارد
شبانه گشت به دست ستارهها تشییع
که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد
میان شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آه سوختگان بیشتر اثر دارد
📝 مجید تال
🔹گرایش به زبان و شیوه بیان مردم و تلاش برای بازسازی نحوه گفتار آنان، بیگمان یکی از هنرهای شعری است. این شیوه در شعر مذهبی و ولایی هم کاربرد بسیاری دارد و نشانههایی از رویکرد شاعران به این نوع شیوه بیان در اشعار دیده میشود.
ادبیات عامیانه که یکی از شاخههای آن، بازسازی نحوه گفتار مردم است از دیرباز مورد توجه شاعران و محققان ادبی بوده است.
بسیاری از شاعران برای ملموس کردن زبان، آشناسازی مخاطب و آشتی او با شعر، به زبان مردم روی آوردهاند. تجربه سخن گفتن به زبان مردم حتی در شعر بزرگان ادب پارسی دیده میشود که سعی داشتهاند از نشانههای زبان مردم (واژگان خاص و کنایات عامیانه و لحن زبان) در هنگام بروز واکنشهای عاطفی بهره گیرند؛ از جمله حافظ:
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
گفتم ای خواجه عاقل! هنری بهتر از این؟
🔸در شعر مورد بحث نیز بیگمان، «آن» شاعرانه، گرایش شاعر به زبان مردم(۱) است که به جهت شناخت او از «سهل ممتنع سرایی» توانسته است واکنشهای عاطفی خود را به زبانی ساده و مردمی اما شاعرانه بازآفرینی کند.
شعر با محوریت چند اصل مهم شکل یافته است:
۱. بروز واکنشهای عاطفی شاعر
۲. بهرهگیری از زبان عامیانه
۳. تنوع لحن عامیانه
۴. شیوه بیان متنوع و شاعرانه
۵. محتوای مدح و مرثیه
بر اساس این ۵ محور، مراحل آفرینش شعر به قرار زیر است:
ـ شاعر در مواجهه با موضوع مدح و مرثیه حضرت زهرای مرضیه (س) ابتدا واکنشهای عاطفی را در خود تجربه میکند؛
ـ ظهور و بروز واکنشها شاعر را به روایت و گزارش شاعرانه و سپس روشنگری با محوریت اعتراض و حماسه وادار میکند؛
ـ بهرهگیری از لحنهای متفاوت و متناسب با حس و حال عاطفی، این واکنشها را به شیوهای عمیقتر انعکاس میدهد.
🔹شیوههای متنوع بیانی و بهرهگیری از لحنهای مختلف از نکات برجسته این اثر والای فاطمی است. مرور برخی از ابیات و تحلیل اجزای آن میتواند تأکیدی باشد بر آنچه گفته شد:
نمونههای مدح:
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمهای
کسی که کفو علی میشود جگر دارد
و:
کسی که شهر سر سفرۀ قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟
نمونه روایت:
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد...
و:
شبانه گشت به دست ستارهها تشییع
که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد
میان شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آه سوختگان بیشتر اثر دارد
نمونه اعتراض:
صدا زد: «اشهد ان علی ولیالله»
ولی دریغ که این شهر، گوشِ کر دارد...
نمونههای لحن:
خطاب و هشدار:
بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد
تعریض:
کنیز بیت علی خاک را طلا میکرد
سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد
حماسه:
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عاطفی:
فدای محسن شش ماههاش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد
سؤالی:
بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد
و:
کسی که شهر سر سفرۀ قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟
تعجب و شگفتی:
دهان تیغ دو دم را عجیب میبندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد
🔸روشنگریها و جذابیت بیان و تنوع آن، هنر شاعر این شعر است، اما نباید از بهرهگیریهای هوشیارانه او از زبان عامیانه غفلت کرد و به خصوص پرهیزش از عوامانه شدن آن. به این نمونهها از عناصر زبان عامیانه دقت کنید:
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
(استفاده از کنایه کمر به یاری بستن و نیز دست بر کمر داشتن)
سر علی به سلامت چه باک از این سردرد
محبت ولیالله دردسر دارد
(کنایههای سر به سلامت بودن، دردسر داشتن در کنار بازی زبانی با عبارت سردرد و دردسر داشتن)
بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد
(استفاده از واژه عامیانه «مرام» که از کلیدواژههای زبان عامیانه است)
با این نمونههاست که شاعر، شناخت و تسلط خود بر زبان عامیانه را به رخ کشیده است.
🔹نکته پایانی، جلوه بازسازی «لحن گفتار» عامیانه است که از همان دو بیت آغازین، گرایش به این نوع بهرهگیری از زبان مردم، ظهور و بروز یافته است:
از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
همچنین این بیت:
بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد
همچنین بازسازی «نحو زبان مردم» که در این بیتها با برجستهسازی لحن تأکیدی، جلوه یافته است:
فدای محسن شش ماههاش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم، پسر دارد!
و:
به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه
حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد!
🔸با وجود تلاش بسیاری از شاعران ولاییسرا برای پرداختن به این نوع زبان و بیان، فقط برخی از آنها توانستهاند در این عرصه موفق باشند. برای موفقیت در هنر بازسازی زبان، باید ابتدا میان زبان عامیانه و عوامانه مرزبندی کرد و مفهوم «ابتذال» را شناخت و سپس عناصر زبان مردم را شناسایی و بررسی نمود و سپس آن را بهکار برد. شیوهای که شاعر این شعر بدان توجه داشته و در کاربرد آن موفق بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. گفتار مردم با ظرفیتهای «موسیقایی»، «واژگانی»، «نحو» و «لحن» خاص همراه است؛ به این پدیده، با آنکه در شعر عامیانه بسیار کاربرد دارد، در نقد و تحلیلهای ادبی کمتر پرداخته شده است.
الف) موسیقی زبان مردم
در گفتار مردم، هندسه موسیقایی خاصی وجود دارد؛ مثلاً کلمه «نشست و برخاست» هیچ وقت بهشکل «برخاست و نشست» بهکار نمیرود! یا «ما و شما»، «خار و خاشاک» و...
ب) واژگان و عبارات مردمی
محتسب نمیداند اینقَدَر که صوفی را
«جنس» خانگی باشد همچو لعل رُمّانی
حافظ در این بیت معنای ثانویه شراب را از فرهنگ عام گرفته است.
یا این بیت مولوی که در نوع خود بینظیر است:
«لنگ و لوک» و خفتهشکل و بیادب
سوی او «میغیژ» او را میطلب!
کنایات و عبارات عامیانه مثل رخت و پخت، سیه کاسه، چشم دریده و لخلخهسای، که در شعر حافظ بهکار رفته است، از دیگر شواهد گرایش شاعران به عامیانهسرایی است.
ج) لحن
یکی از بینظیرترین نمونههای آن، تکرارهای هدفمند حاوی لحن خاص است:
قیامت است قیامت، شبی که بیتو نشستم
دمی که بیتو برآرم غرامت است غرامت!
د) نحو بیان مردمی (جابجایی ارکان به جهت انتقال حس لحن خاص)
از حُر مجال شرم گرفتهست خندهات
یعنی که از تو شکوه ندارم بیا فقط! (محمدعلی مجاهدی)
بیشک «بیا فقط» با «فقط بیا» از نظر حس کلام کاملاً متفاوت است و دو نوع واکنش عاطفی متفاوت را بیان میکند. این همان راز نهفته در نحوه بیان مردم است.
شاعران برتر به این ظرفیتهای زبان و بیان مردم توجه دارند و سعی دارند کلام خود را به فطرت زبان مردم نزدیک کنند، یعنی شعرشان مطابق شیوه بلاغی عام شود.
📗 آینه بیغبار، دفتر سوم، ص۹۳