ارادت

تو با حقّی و حق با توست؛ حق پشت و پناه تو
بدی‎ها دور بادا از وجود خیرخواه تو

نگاه ما به لب‎های تو خشکیده‌ست، لب تر کن
که بر لب‎های خشکیده‌ست -می‎دانم- نگاه تو

به پرچم‌دارِ حق، داری شباهت‌های بسیاری
به راه کربلا آری چه نزدیک است راه تو

اگر این غصه‎ها در کوه بود آتشفشان می‌شد
چگونه مانده بعد از سال‎ها در سینه آه تو؟!

غضب‎های تو با دشمن، دلی داده به من امّا
دلم را برده آن لبخندهای گاه گاه تو

سیادت هم دلیل دیگری بر این ارادت‎هاست
که ما پیوندها داریم با شال سیاه تو