اعجاز

تو خورشیدی و بی‌شک دیدنت از دور آسان است
ولی ادارک نور آیا برای کور آسان است؟

به اعجاز نگاهت زنده کردی مرده‌دل‌ها را
برایت بردن من تا خدا، تا نور آسان است

اسیر مهر و حلمت کن مرا چون مرد نصرانی
که با تو رَستَنم از این منِ مغرور آسان است

خودت سیب دلم را از حصار سنگ‌ها بردار
برای او که چید از آسمان انگور، آسان است

تمام بیت‌هایم درد دل بودند، می‌بخشی
کجا مدح سلیمان از زبان مور آسان است؟