دو امام

دو جلوۀ ابدی از درخششی ازلی
به خُلق و خو، دو محمد؛ به رنگ و بو دو علی

دو آسمان که زمین مملو از ارادتشان
دوشنبه‌های جهان تشنۀ زیارتشان

چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت
دو سرو باغ بهشت‌اند خوش به حال بهشت

دو سرگذاشته بر شانه‌های پیغمبر
و در مباهله اَبنائنای پیغمبر

به عزت و عظمت داده‌اند نام و نشان
دو باوقار که خون علی‌ست در رگشان

نگاه روشنشان آیه آیه اَلرَّحمان
و در تلاقی بحرین لؤلؤ و مرجان

چگونه سر نگذارد جهان به محضرشان
که مهربانِ خدا، فاطمه‌ست مادرشان

به یک نگاه هزاران کمیت می‌سازند
دو مصرع‌اند که یک شاه‌بیت می‌سازند

سلوک هر دو برادر میان یک راه است
مسیر روشنشان قُربةً اِلی الله است

اگر شتاب کنند و اگر درنگ کنند
اگر که صلح کنند و اگر که جنگ کنند

به یک نماز شبیه است عمر این دو امام
که گاه وقت قعود است و گاه وقت قیام

در اوج غربت و غیرت یکی‌ست یاورشان
دو مقتدا دو برادر، که صبر خواهرشان

برای خواهر حیرت‌زده چه سخت گذشت
غمی که خورده گره با دو تشت، آه دو تشت

یکی که خون جگر داده است زینب را
میان غربت خانه شکست زینب را

یکی که... آه چه می‌گویم، آه... بزم شراب
و خیزران و دل زینب و نگاه رباب