شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

فرق می‌کند

مست از غم توام غم تو فرق می‌کند
محو توام که عالم تو فرق می‌کند

با یک نگاه می‌کشی و زنده می‌کنی
مثل مسیح، نه، دم تو فرق می‌کند

یک دم نگاه کن که مرا زیر و رو کنی
باید عوض شد آدم تو فرق می‌کند

تنها کمی به من نظر لطف می‌کنی؟
آقای مهربان! کم تو فرق می‌کند

زخمی‌ست در دلم که علاجی نداشته‌ست
جز مرحمت که مرهم تو فرق می‌کند

اشک غمت برای من أحلی من العسل
گفتم برای من غم تو فرق می‌کند

صلح تو روضه است، حماسه‌ست، غربت است
ماهی تو و محرم تو فرق می‌کند

باید خیال کرد تجسم نمود، نه؟
نه، گنبد تو، پرچم تو فرق می‌کند

لختی بخند قافیه‌ام را به هم بریز
آقای من! تبسم تو فرق می‌کند