شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

محرم تا صفر

از آغاز محرم تا به پایان صفر باران
نشسته بر نگاه اشک‌ریز ما عزاداران

محرم از سفر آغاز شد با کاروان دل
صفر با رفتن خیرالبشر، دل می‌سپارد جان

محرم زخم‌های جاودان بر دل مکرر زد
صفر پاشید طوفان نمک بر زخم بی‌پایان

محرم کاروان زخم‌ها مهمان صحرا شد
صفر بار دگر آورد سمت کربلا مهمان

محرم هفت‌گردون روضه‌خوان آل طاها شد
صفر شد هفت‌دریا غرقِ خون دل در این طوفان

محرم با حسین فاطمه ماه شهیدان شد
صفر با قلب تنهای حسن شد درد جاویدان

محرم سورۀ کهف از لب خونین تلاوت شد
صفر شمس‌الشموس عشق شد تفسیر الرحمان

محرم تا صفر مشکی‌ست یکسر رنگ شهر ما
حسینیه، خیابان، تکیه، مسجد، کوچه و میدان

مگر اشک غزل در روز محشر آبرو باشد
وگرنه ما کجا و نام پاک آبرومندان