شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

مقصد دلخواه

این جزر و مدِ چیست که تا ماه می‌رود؟
دریای درد کیست که در چاه می‌رود؟

این‌سان که چرخ می‌گذرد بر مدار شوم
بیم خسوف و تیرگیِ ماه می‌رود

گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده، به اکراه می‌رود

آبستن عزای عظیمی‌ست، کاین چنین
آسیمه سر نسیم سحرگاه می‌رود

امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
یا آفتاب روی زمین راه می‌رود؟

در کوچه‌های کوفه صدای عبور کیست؟
گویا دلی به مقصد دلخواه می‌رود

دارد سر شکافتن فرق آفتاب
آن سایه‌ای که در دل شب راه می‌رود