ای نامۀ سر به مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!
ای لالۀ بوستان احمد
ای حاصل وصلت دو معصوم
مجهول جهانیان، چو زهرا
چون زهره، ولی به عرش، معلوم...
نان و نمک تو خورده مولا
در آن شب واپسین محتوم...
مانند حسین، گشته جاری
آوازهات از حجاز تا روم
شرمندۀ خطبۀ بلیغت
منظومۀ هر کلام منظوم
در صبر و وقار، همچو زینب
پروندۀ ظلم کرده مختوم...
هم ظلمت کوفه از تو نابود
هم شام سیاه، از تو معدوم
جانم به فدای خاک پایت
ای سرو خمیده، ام کلثوم!