سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
چه فقیران که به شکرانۀ یک تکۀ نان
یا مُعینَ الضُّعَفا! نام تو را میخوانند
چه غریبان که به شکرانۀ یک نیمنگاه
باز با حمد و ثنا، نام تو را میخوانند
میتوان از نفَس پاک درختان فهمید
که شب و روز، چرا نام تو را میخوانند
مرگ، حق است ولی عالم و آدم بیشک
لحظۀ خوف و رجا، نام تو را میخوانند
گه «بلال حبشی»، گاه «مؤذنزاده»
همه با بانگ رسا، نام تو را میخوانند
از ازل تا به ابد، جملۀ ارکان وجود
زیر لب، وقت دعا نام تو را میخوانند