چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
بال پرواز گشایید که پرها باقیست
بعد از این، باز سفر، باز سفرها باقیست
الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت
ای ماه من که چشم و چراغ نبوتی
ریحانهٔ بهشتی باغ نبوتی