امشب شکوه عشق جهانگیر میشود
روح لطیف عاطفه تصویر میشود
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
ناگاه دیدم آن شب، در خواب کربلا را
نیهای خشکنای صحرای نینوا را
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد
خدا که در حرم امن خویش راهت داد