نشستم گوشهای از سفرۀ همواره رنگینت
چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت
اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود
در پیشگاه حکم تو ذرات، در سجود
مردِ جوان دارد وصیت مینویسد
میگرید و ذکر مصیبت مینویسد
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است