هنوز از تو گرم است هنگامهها
بسی آتش افتاده در جامهها
باید به دنبال صدایی در خودم باشم
در جستجوی کربلایی در خودم باشم
الا ای سرّ نی در نینوایت
سرت نازم، به سر دارم هوایت
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد