سخت است چنان داغ عزیزان به جگرها
کز هیبت آن میشکند کوه، کمرها
باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سر برهنه به صحرا در آمده
دُرّ یتیمم و به صدف گوهرم ببین
در بحر عشق، گوهر جانپرورم ببین
روح والای عبادت به ظهور آمده بود
یا که عبدالله در جبههٔ نور آمده بود؟