خورشید بر مسیر سفر بست راه را
در دست خود گرفت سپس دست ماه را
گوشها باز که امروز هزاران خبر است
خبری خوبتر از خوبتر از خوبتر است
از حرا آمد و آیینه و قرآن آورد
مکتب روشنی ارزندهتر از جان آورد
اگر نوبهارم، اگر زمهریرم
اگر آبشارم، اگر آبگیرم
پیام نور به لبهای پیک وحی خداست
بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست
غدیر، خاطری از گل شکفتهتر دارد
غدیر، یک چمن آلاله زیر پر دارد
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
جلوهگر شد بار دیگر طور سینا در غدیر
ریخت از خمّ ولایت می به مینا در غدیر
بر درگهی سلام که ذلت ندیده است
آن را خدا چو عرش عزیز آفریده است
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟