کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
از نسل حیدری و دلاورتر از تو نیست
یعنی پس از علی، علیاکبرتر از تو نیست
از خدا آمدهام تا به خدا برگردم
پس چرا از سفر کربوبلا برگردم
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی
با دستِ بسته است ولی دستبسته نیست
زینب سرش شكسته ولی سرشكسته نیست