آه است به روی لب عالم، آه است
هنگام وداع سخت مهر و ماه است
نوخاستهای ز نسل درد آمده است
با گرمی خون و تیغ سرد آمده است
ماه رمضان دیده به ما دوخته است
ماهی که چراغ رحمت افروخته است
سوز جگر از دل به زبان آمده بود
بابا سوی میدان، نگران آمده بود
برخیز و کفن بپوش سر تا پا را
تا گریه کنند آن قد و بالا را
این قلبِ به خون تپیده را دریابید
این جانِ به لب رسیده را دریابید