من در بر کشتی نجات آمدهام
در ساحل چشمۀ حیات آمدهام
سرسبزی ما از چمن عاشوراست
در نای شهیدان، سخن عاشوراست
با گام تو راه عشق، آغاز شود
شب با نفس سپیده دمساز شود
تا نام تو را دلم ترنّم کردهست
با یاد تو، چون غنچه تبسّم کردهست
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است