من که شور عاشقی در سینه و سر داشتم
صد هزار آیینۀ غم، در برابر داشتم
نوحهسُرای حریم قدس تو هستی
مویهکناناند انبیا و ملائک
از حریم کعبه آهنگ سفر داریم ما
مقصدی بالاتر از این در نظر داریم ما
خوشا آنکس که امشب در کنار کعبه جا دارد
به سر شور و به دل نور و به لب ذکر خدا دارد
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین
نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین
مانند گردنبند دورِ گردن دختر
مرگ اين چنين زيباست، از اين نيز زيباتر
خبری میرسد از راه، خبر نزدیک است
آب و آیینه بیارید سحر نزدیک است
عصر یک جمعهٔ دلگیر
دلم گفت بگویم بنویسم
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش
تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش
شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين
روى دل با كاروان كربلا دارد حسين