به واژهای نکشیدهست منّت از جوهر
خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور
در آیههای نور، مستور است زهرا
نورٌ علی نورٌ علی نور است زهرا
صبحِ تقویم گفت یا زهرا
همه هستیم گفت یا زهرا
بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را
مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را
دمید گرد و غبار سپاهیان سحر
گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده