همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
دریا کشید نعره، صدا زد: مرا بنوش
غیرت نهیب زد که به دریا بگو: خموش
ای تیر مرا به آرزویم برسان
یعنی به برادر و عمویم برسان
تیر كمتر بزنید از پی صیدِ بالش
چشمِ مرغانِ حرم میدود از دنبالش
سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟
با این نگاه، شیعهٔ چشمان کیستید؟