و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی