بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر