سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
نگاهم در نگاه شب، طنینانداز غوغاییست
کمی آنسوتر از شبگریههایم صبح فرداییست
ببین که بیتو نماندم، نشد کناره بگیرم
نخواستم که بیفتد به کوره راه، مسیرم
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری