ایمان که به مرزِ بینهایت برسد
هر لحظه به صاحبش عنایت برسد
میرسد باز به گوش دل ما این آواز
چه نشستید که درهای عنایت شد باز
امشب که ماهِ آسمان پرتوفشان است
با حُسن خود چشم و چراغ کهکشان است
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
دل بیشکیب از غم فصل جدایی است
جان، بیقرار لحظهٔ وصل خدایی است