مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
قافله قافله از دشت بلا میگذرد
عشق، ماتمزده از شهر شما میگذرد
مدینه میروی آهسته از بقیع بپرس
که راز گم شدن قبر مادر ما چیست؟
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
که تیرها همه آمادهٔ هدف شدهاند