تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است