از جاری لطف آسمانها میگفت
از رحمت بیکران دریا میگفت
در حریم خانه ماندی اعتکاف این است این
سوی مسجد شعلهور رفتی، مصاف این است این
شبی که آینهام را به دستِ خاک سپردم
هزار بار شکستم، هزار مرتبه مردم
روی تو برده رونق ماه تمام را
مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را
ای شکوهت فراتر از باور
ای مقامت فراتر از ادراک
ای تا همیشه مطلعالانوار لبخندت
آیینه در آیینه شد تکرار لبخندت
دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار
دادهست تکیه مادر هستی به دیوار