آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
برای ما نگاهت آفتاب است
چراغان کردن دنیا ثواب است
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید
عصر یک جمعهٔ دلگیر
دلم گفت بگویم بنویسم
کاش من هم به لطف مذهب نور
تا مقام حضور میرفتم
جمعهها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد