آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی