در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
پشت سر مسافر ما گریه میکند
شهری که بر رسول خدا گریه میکند
ما خواندهایم قصۀ مردان ایل را
نامآورانِ شیردلِ بیبدیل را
در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود