ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما