از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت