بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین