چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
به زیر نمنم باران شقایقی ماندهست
کنار پنجره، گلدان عاشقی ماندهست
همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم
چه شعبانالمعظم، چه محرّم دوستت دارم
با ذکر حسین بن علی غوغا شد
درهای حرم با صلواتی وا شد
کم نیست گل محمدی در باغش
گلهای بهشتند همه مشتاقش
دقیقههای پر از التهاب دفتر بود
و شاعری که در اندوه خود شناور بود
هیچ کس تا ابد نمیفهمد
شب آن زن چگونه سر شده بود