کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
تشنهٔ عشقیم، آری، تشنه هم سر میدهیم
آبرویی قدر خون خود، به خنجر میدهیم
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
به میدان میبرم از شوق سربازی، سر خود را
تو هم آماده کن ای عشق! کمکم خنجر خود را