غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم